کلاغ داماد
سلام چه خبر -وبی متفاوت ومتنوع و بروز
تاریخ : 26 / 1 / 1390برچسب:,
نویسنده : سروش


 

 

یه روزی آقای کلاغ ، به قول بعضیا زاغ


رو دوچرخه پا میزد ، رد شدش از دم باغ


پای یک درخت رسید ، صدای خوبی شنید


نگاهی کرد به بالا ، صاحب صدا رو دید



یه قناری بود قشنگ ، بال و پر ، پر آب و رنگ


وقتی جیک جیکو میکرد ، آب میکردش دل سنگ



قلب زاغ تکونی خورد ، قناری عقلشو برد


توی فکر قناری ، تا دو روز غذا نخورد



روز سوم کلاغه ،رفتش پیش قناری

 


گفتش عزیزم سلام ، اومدم خواستگاری!

 



نگاهی کرد قناری ، بالا و پایین، راست و چپ


پوزخندی زد به کلاغ ، گفتش که عجب! عجب



منقار من قلمی ، منقار تو بیست وجب


واسه جی زنت بشم؟ مغز من نکرده تب



کلاغه دلش شیکست ، ولی دید یه راهی هست


برای سفر به شهر ، بار و بندیلش رو بست



یه مدت از کلاغه ، هیچ کجا خبر نبود


وقتی برگشت به خونه ، از نوکش اثر نبود



داده بود عمل کنن ، منقار درازشو

 


فکر کرد این بار مرخره ، قناریه نازشو

 



باز کلاغ دلش شیکست ، نگاه کرد به سر و دست


آره خب، سیاه بودش! اینجوری بوده و هست



دوباره یه فکری کرد ، رنگ مو تهیه کرد


خودشو از سر تا پا ، رفت و کردش زرد زرد



رفتش و گفت: قناری! اومدم خواستگاری


شدم عینهو خودت ، بگو که دوسم داری



اخمای قناریه ، دوباره رفتش تو هم!


کله مو نگاه بکن ، گیسوهام پر پیچ و خم


موهای روی سرت ، وای که هست خیلی کم


فردا روزی تاس میشی! زندگیمون میشه غم


کلاغ رفتش خونه نگاه کرد به آیینه


نکنه خدا جونم ! سرنوشت من اینه؟!


ولی نا امید نشد ، رفت تو فکر کلاگیس


گذاشت اونو رو سرش ، تفی کرد با دو تا لیس


کلاه گیسه چسبیدش ، خیلی محکم و تمیز


روی کله ی کلاغ ، نمیخورد حتی لیز



نگاه که خوب میکنم ، میبینم گردنتو

 


یه جورایی درازه ، نمیشم من زن تو



کلاغه رفتشو من ، نمیدونم چی جوری


وقتی اومدش ولی ، گردنش بود اینجوری


خجالت نمیکشی؟ واسه گوشتای شیکم!؟


دوست دارم شوهر من ، باشه پیمناست دست کم!


دیگه از فردا کلاغ ، حسابی رفت تو رژیم


میکردش بدنسازی ، بارفیکس و دمبل و سیم


بعدش هم میرفت تو پارک ، میدویید راهای دور


آره این کلاغ ما ،خیلی خیلی بود صبور



واسه ریختن عرق ، میکردش طناب بازی


ولی از روند کار ، نبودش خیلی راضی


پا شدی رفتش به شهر ، دنبال دکتر خوب


دو هفته بستری شد ، که بشه یه تیکه چوب


قرصای جور و واجور ، رژیمای رنگارنگ


تمرینهای ورزشی ، لباسای کیپ تنگ


آخرش اومد رو فرم ، هیکل و وزن کلاغ


با هزار تا آرزو ، اومدش به سمت باغ


وقتی از دور میومد ، شنیدش صدای ساز


تنبک و تنبور و دف ، شادی و رقص و آواز


دل زاغه هری ریخت ! نکنه قناریه؟


شایدم عروسی بازای شکاریه!!



دیدش ای وای قناری ، پوشیده رخت عروس

 


یعنی دامادش کیه؟ طاووسه یا که خروس؟



هی کی هست لابد تو تیپ ، حرف اولو میزنه!


توی هیکل و صورت ، صد برابر منه


کلاغه رفتشو دید ، شوهر قناری رو


شوکه شد ، نمیدونست، چیز اصل کاری رو!



میدونین مشکل کار ، از همون اول چی بود؟

 


کلاغه دوچرخه داشت ،صاحب bmw نبود

 

 

 


نتیجه اخلاقی: متاسفانه هیچ نتیجه ای که مبتنی بر اصول اخلاقی باشه ، نمیشه از این داستان استنتاج کرد.


نتیجه غیراخلاقی: هیچوقت افراد ، علت واقعی که چرا شما رو نمیخوان ،بهتون نمیگن...


اصولا این تیپ سوالات که: تو فقط بگو چرا نمیخوای؟ تو فقط بگو مشکل من چیه... هیچوقت جواب درست و حسابی بهش داده نمیشه!


پس خودتونو خفه نکنین


نتیجه قابل درک برای عموم قشر متوسط العقل رو به پایین: BMW از دوچرخه بهتره!


نتیجه از پیش مشخص و معلوم برای قشر شیش جامعه:


دوماد ما باید شازده باشه ... عاشقونه دلو باخته باشه


واسه عروس دل نازک ما ... دو سه ملیونی اندوخته باشه



نتیجه کاربردی برای حل معضل ازدواج: حتی المقدور از کسی خوشتون بیاد که لااقل تو یک زمینه

از شما معیوبتر باشه! تا احتمال ارائه جواب مثبت زیاد شه!


-
آقا اجازه! ما یکی رو سراغ داریم همه چیش از ما سره ، تازه جواب بله هم داده!


-
خب اتفاقا همین نشون میده که ایشون هرچه قدر هم که از شما سر باشن، مغزشون از شما معیوبتره.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
آخرین مطالب